آلبوم آسمان عشق
معرفی ردیف های آواز آلبوم آسمان عشق
دستگاه: سه گاه
تار: داریوش پیرنیاکان
نی: جمشید عندلیبی
سنتور: مسعود شناسا
بربط: محمد فیروزی
کمانچه و غژک: سعید فرجپوری
تنبک: همایون شجریان
سال اجرا: ۱۳۷۰
سال انتشار: ۱۳۷۱
آواز : وصف عشق
غزل : عطار
۱ جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد
درآمد سه گاه
۲ سودای زلف و خالت در هر خیال ناید اندیشه وصالت جز در گمان نگنجد
درآمد سه گاه
۳ هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد
مویه
۴ آهی که عاشقانت از حلق جان برآرند هم در زمان نیاید هم در مکان نگنجد
زابل
۵ آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند دل در حساب ناید جان در میان نگنجد
شکسته مویه
۶ اندر ضمیر دل ها گنجی نهان نهادی از دل اگر برآید در آسمان نگنجد
مخالف
۷ عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد؟ زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد
فرود
مشخصات عروضی:
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
بحر: مضارع مثمن اخرب
تصنيف : مي دانم
كلام: مولانا
به گرد دل همی گردی چه خواهی کرد می
دانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد می دانم
يکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی
چه خواهی بعد از اين بازی دگر آورد می دانم
به يک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی
بخواهی پخت می بينم بخواهی خورد می دانم
به حق اشک گرم من به حق آه سرد من
که گرمم پرس چون بينی که گرم از سرد می دانم
مرا دل سوزد و سينه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می دانم
به دل گويم که چون مردان صبوری کن دلم گويد
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد می دانم
دلا چون گرد برخيزی ز هر بادی نمی گفتی
که از مردی برآوردن ز دريا گرد می دانم
جوابم داد دل کان مه چو جفت و طاق می بازد
چو ترسا جفت گويم گر ز جفت و فرد می دانم
چو در شطرنج شد قايم بريزد نرد شش پنجی
بگويم مات غم باشم اگر اين نرد می دانم
آواز: درد فراق
غزل: عطار
۱ جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی؟ دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی؟
مخالف سه گاه جمله اول
۲ چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی؟
مخالف سه گاه جمله دوم
۳ نآمد گه آن آخر که ز پرده برون آیی آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی؟
مخالف سه گاه جمله سوم
۴ بشکن به سر زلفت این بند گران از دل بر پای دل مسکین این بند گران تا کی؟
مغلوب
۵ دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند خون خوردن خاموشی زین دلشدگان تا کی؟
پس مخالف فرود
۶ گر عاشق دلداری ور سوخته یاری بی نام و نشان می رو زاین نام و نشان تا کی؟
مویه
مشخصات عروضی:
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
بحر: هزج مثمن اخرب
آواز: عاشق رسوا
غزل: عطار
۱ زهی در کوی عشقت مسکن دل چه می خواهی از این خون خوردن دل
۲ چکیده خون دل بر دامن جان گرفته جان پر خون دامن دل
۳ از آن روزی که دل دیوانه ی توست به صد جان من شدم در شیون دل
۴ منادی می کنند در شهر امروز که خون عاشقان بر گردن دل
۵ چو رسوا کرد ما را درد عشقت همی کوشم به رسوا کردن دل
۶ چو عشقت آتشی در جان من زد برآمد دود عشق از روزن دل
۷ مکن جانا دل مارا نگه دار که آسان است بر تو بردن دل
۸ چو گل اندر هوای روی خوبت به خون در می کشم پیراهن دل
۹ بیا جانا دل عطار شاد کن که نزدیک است وقت رفتن دل
دو بیتی خوانی در سه گاه (نوعی مثنوی خوانی)
مشخصات عروضی:
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (مفاعیل)
بحر: هزج مسدس محذوف (مقصور)
تصنيف : آسمان عشق
كلام : مولانا
چنان مستم چنان مستم من امشب که از چنبر برون جستم من امشب
چنان چیزی که در خاطر نیابد چنانستم چنانستم من امشب
به جان با آسمان عشق رفتم به صورت گر در این پستم من امشب
گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل برون رو کز تو وارستم من امشب
بشوی ای عقل دست خویش از من که در مجنون بپیوستم من امشب
به دستم داد آن یوسف ترنجی که هر دو دست خود خستم من امشب
چنانم کرد آن ابریق پر می که چندین خنب بشکستم من امشب
نمیدانم کجایم لیک فرخ مقامی کاندر و هستم من امشب
بیامد بر درم اقبال نازان ز مستی در بر او بستم من امشب
چو واگشت او پی او میدویدم دمی از پای ننشستم من امشب
چو نحن اقربم معلوم آمد دگر خود را بنپرستم من امشب
مبند آن زلف شمس الدین تبریز که چون ماهی در این شستم من امشب